۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه

دختر کنجکاو و عشق

 
 
 

دختری، کنجکاو می‌پرسید:
ایها الناس عشق یعنی چه؟
دختری گفت: اولش رویا
آخرش بازی است و بازیچه
 
مادرش گفت: عشق یعنی رنج
پینه و زخم و تاول کف دست
پدرش گفت: بچه ساکت باش
بی‌ادب! این به تو نیامده است
 
رهروی گفت: کوچه‌ای بن‌بست
سالکی گفت: راه پر خم و پیچ
در کلاس سخن معلم گفت:
عین و شین است و قاف، دیگر هیچ
 
دلبری گفت: شوخی لوسی است
تاجری گفت: عشق کیلو چند؟
مفلسی گفت: عشق پر کردن
شکم خالی زن و فرزند
 
شاعری گفت: یک کمی احساس
مثل احساس گل به پروانه
عاشقی گفت: خانمان سوز است
بار سنگین عشق بر شانه
 
 
شیخ گفتا:گناه بی‌بخشش
واعظی گفت: واژه بی‌معناست
زاهدی گفت: طوق شیطان است
محتسب گفت: منکر عظما ست
 
قاضی شهر عشق را فرمود
حد هشتاد تازیانه به پشت
جاهلی گفت: عشق را عشق است
پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت
 
رهگذر گفت: طبل تو خالی است
یعنی آهنگ آن ز دور خوش است
دیگری گفت: از آن بپرهیزید
یعنی از دور کن بر آتش دست
 
چون که بالا گرفت بحث و جدل
توی آن قیل و قال من دیدم
طفل معصوم با خودش می‌گفت:
من فقط یک سوال پرسیدم!
 
 
 

۶ نظر:

papary گفت...

بنظر من عشق اونیه که به دل آدم می افته. خوب بگیریش خوبه، بد بگیریش بده.
اما اینو مطمئنم که عشق بد نیست، این ماییم که بدش میکنیم

مرحومه مغفوره گفت...

عشق خوبه
ولی فقط وقتی که قرار نیست یقه طرف رو بگیری و به زور بچسبونیش به زندگیت!
عشقای دورادور همیشه قشنگترن
چون به دست نمیان همیشه زیبان

مرحومه گفت...

اینجا تائیدی شده یا کامنتای من تو گلوی وبلاگت گیر میکنه؟!
جریان چیه مسیح؟ [آیکن مشکوک به شدت]

ناشناس گفت...

پريا
راست ميگي عزيز؛ ما بدش ميكنيم رو خيلي پايه ام
مرحومه
نه عزيز دل برادرهيچ چيز تائيدي نشده
ميبيني كه همه ميتونن كامنت بزارن
ممنون از كامنتتون
صد در صد منطقي
اولي ديگه

ناشناس گفت...

برای عشق تمنا کن ولی خار نشو

برای عشق قبول کن ولی غرورتت را از دست نده

برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو

برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه

برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن





برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر

برای عشق وصال کن ولی فرار نکن

برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن

برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش

برای عشق خودت باش ولی خوب باش

محسن گفت...

عشق از دایره عقل و جنون بیرون است/عشق را عشق بباید که بگوید چون است-هر که را عشق نشد حاصل از این نقد حیات/گر به صد حاصل دیگر برسد مغبون است.