۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۵, شنبه

25 ارديبهشت، روز بزرگداشت فردوسي

 
 
25 اردیبهشت، روز بزرگداشت فردوسي است. حکیم ابولقاسم فردوسی، حماسه سرا و شاعر بزرگ ایرانی در سال 329 هجری قمری در روستایی در نزدیکی شهر طوس (مشهد) به دنیا آمد. طول عمر فردوسي را نزدیک به 80 سال دانسته اند.
طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او بر زنده کردن مفاخر ملی، باعث بوجود آمدن شاهکاری برزگ به نام «شاهنامه» شد. شاهنامه فردوسی که نزدیک به پنجاه هزار بیت دارد ، مجموعه ای از داستانهای ملی و تاریخ باستانی پادشاهان قدیم ایران و پهلوانان بزرگ سرزمین ماست که کارهای پهلوانی آنها را همراه با فتح و ظفر و مردانگی و شجاعت و دینداری توصیف می کند. معروف ترین داستانهای شاهنامه، داستان «رستم و سهراب»، «رستم و اسفندیار»، «سیاوش و سودابه» و «زال و رودابه» است.
 
بسی رنج بردم بدین سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
بناهای آباد گردد خراب
ز باران و از تابش آفتاب
 

 
 
اَلا ای برآورده چرخ بلند
چه داری به پیری مرا مستمند
چو بودم جوان برترم داشتی
به پیری مرا خوار بگذاشتی
به جای عنانم عصا داد سال
پراکنده شد مال و برگشت حال
 

 
 
گرت زین بد آید، گناه من است
چنین است و آیین و راه من است
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
 

 
تو این را دوغ و فسانه مدان
به یکسان روش در زمانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
 

 
آنچه كورش كرد و دارا وانچه زرتشت مهین
زنده گشت از همت فردوسی سحـر آفرین
 
 
 
نام ایــــران رفته بــود از یـاد تا تـازی و تـرك
تركــتــازی را بــرون راندند لاشـــه از كـمین
ای مبـــارك اوستـــاد‚ ای شاعـــر والا نژاد
ای سخنهایت بســوی راستی حبلی متین
با تـــو بد كـــردند و قــدر خدمتت نشناختند
آزمـــنـــدان بــخیـــل و تاجـــداران ضـنــیــن
 

بیا تا جهان به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد پایدار       
همان به که نیکی بود یادگار
 

 
 
 
 
فریدون فرخ فرشته نبود      
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دِهِش یافت آن نیکویی  
تو داد و دهش کن ، فریدون تویی 
 
 
 
 
در این خاک زرخیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد بود
وز آن کشور آزاد و آباد بود
 
 
 
به دوران دو کس را اگر دیدمی
به گرد سر هر دو گردیدمی
یکی آنکه گوید بد من به من
یکی آنکه پرسد بد خویشتن
 
 

۷ نظر:

Memorialist گفت...

من خیلی دوستش دارم !

papary گفت...

کاش بازم فردوسی ها و حافظ ها تکرار میشدن.

مرحومه مغفوره گفت...

یعنی گل بگیرن این مملکت رو !
اینا رو داریم و این حال و روزمونه

مرحومه مغفوره گفت...

دوستان با اینکه میدونم عمرا نگران باشید! ولی خب...! بذارید برای خوشحالی صاحب وبلاگ هم شده نشون بدیم که نگرانشیم مثلا!!!!
ظاهرا که ایشون خوبند و خوشند و گرفتار کار!
بهرحال بواسطه نزدیک بودن ایام الله 4 تیر باید به صورت سوپرمضاعف کار کنن دیگه!
و اصولا در اینجور موارد به طرف میگن چی؟ آهان! خودشه! میگن چشمت کـــ..!!!

(معاون اول- مرحومه مغفوره)

معمار بیکار گفت...

مسیح ما نگرانیمااااااااااا
کجایییییییی؟؟؟
واسه 4تیر کمک خواستی بگو من درخدمتم،اصلا معاون اول(مرحومه )هم میاد کمک رودربایستی نکن کمک خواستی بگو....

یلدا گفت...

نمیدونم چرا هیچ وقت نتونستم فردوسی رو دوست داشته باشم.با اینکه هم استانی هستیم.
فردوسی جان ببخشید.ولی من نمیتونم شعرهات رو درک کنم.شاید چون هنوز زیاد نخوندم.
راستی به قول دوستان نگرانت شدیم.کجایی؟
یه چیز دیگه هم میخواستم بگم.
مرسی که مغرور نیستی.
راستی آپم

ناشناس گفت...

دوستان ممنون
ببخشید نگرانتون کردم
راستش همونطور که معاون اول فرمودن
کار 4 تیر زیاده و من بدجوری مشغولم
اما الان شبام یکم آزاد شده سعی میکنم از فردا شب بیام به همه سر بزنم