۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه

ما كه مشاوره نخواستيم

 
 
جاني ساعت 2 از محل كارش بيرون آمد و چون نيم ساعت وقت داشت تا به محل كار دوستش برود، تصميم گرفت با همان يك دلاري كه در جيب داشت ناهار ارزان قيمتي بخورد و راهي شركت شود.
 
چند رستوران گرانقيمت را رد كرد تا به رستوراني رسيد كه روي در آن نوشته شده بود :" ناهار همراه نوشيدني فقط يك دلار"، جاني معطل نكرد و داخل رستوران شد و يك پرس اسپاگتي و يك نوشابه برداشت و سر ميز نشست.
گارسون برايش دو نوع سوپ، سالاد، سيب زميني سرخ كرده، نوشابه اضافه، بستني و دو نوع دسر آورد و به اعتراض جاني توجهي نكرد كه گفت:" ولي من اين غذاها رو سفارش ندادم."
گارسون كه رفت جاني شانه اي بالا انداخت و گفت:" خودشان مي فهمند كه من نخوردم!"
اما جاني موقعي فهميد كه اين شيوه آن رستوران براي كلاهبرداري است كه رفت جلو صندوق و متصدي رستوران پول همه غذاها رو حساب كرد و گفت 15 دلار و 10 سنت.
جاني معترض شد " ولي من هيچكدومو نخوردم!" و مرد پاسخ داد " ما آورديم مي خواستين بخورين!"
جاني كه خودش ختم زرنگهاي روزگار بود، سري تكان داد و يك سكه 10 سنتي روي پيشخوان گذاشت و وقتي متصدي اعتراض كرد گفت:" من مشاوري هستم كه بابت يك ساعت مشاوره 15 دلار مي گيرم."
متصدي گفت :" ولي ما كه مشاوره نخواستيم؟!" و جاني پاسخ داد :"من كه اينجا بودم مي خواستين مشاوره بگيرين!"
و سپس به آرامي از آنجا خارج شد!
 
 

۵ نظر:

.".". گفت...

خيلي باحال بود.
مرسي

احسان عیوضی از افریقا گفت...

در جواب کامنتتون »

احسان عیوضی مینویسد : ادامه بدم به کارم که یه ماه دیگه عکس تمام دخترای گینه رو باید اینجا آپلود کنم بعدشم باید بلند بشم برم کشورهای همجوار !!!

papary گفت...

اییول! یادم باشه حتما برم رستوران امروز:D

اینو می خوندم که گارسونه براش کلی غذا آورده بود، یاد اون داستان بیمارستان - شمال افتادم که نوشتی طرف رفته بوده رستوران و یه عالمه خوردنی سفارش داده بوده

امير گفت...

مشاوری بوده، اونم مشاور سیستمهای مدیریت کیفیت!از اون ایزو کارای قهار دمش گرم

ناشناس گفت...

ممنون از همه دوستان
جواب احسانو كه تو وبلاگش ميدم
اما پپري
ديگه اين كارا قديمي شده
الان رستورانا با روشهاي جديدي از قبيل استفاده از گوشت خر سود ميبرن
راستي اون بنده خدا حسابي هم خوردااااا
امير جان ممنون از كامنتت
دمش گرم
دم شوما هم گرم