يكي از جانبازان جنگ تحميلي، سالها پس از مجروح شدن به علت وضع وخيمش به ايتاليا اعزام و در يكي از بيمارستانهاي شهر رم بستري شده بود.
از قضا چند روزي بعد از بستري شدن اين جانباز جنگ تحميلي متوجه مي شود خانم پرستاري كه از او مراقبت مي كند نام خانوادگي اش مالديني است. اين جانباز ابتدا تصور مي كند تشابه اسمي است، اما در نهايت نمي تواند جلوي كنجكاوي اش را بگيرد و از خانم پرستار مي پرسد: آيا با پائولو مالديني ستاره شهر تيم آ.ث. ميلان نسبتي داري؟ و خانم پرستار در پاسخ مي گويد: پائولو برادر من است! جانباز ايراني در حالي كه بسيار خوشحال شده بود، از خانم پرستار خواهش مي كند كه اگر ممكن است عكسي به يادگار بياورد و خانم پرستار هم قول مي دهد تا برايش تهيه كند، اما جالب ترين بخش داستان صبح روز بعد اتفاق مي افتد. هنگامي كه جانباز هموطن ما از خواب بيدار مي شود، كنار تخت بيمارستان خود پائولو مالديني بزرگ را مي بيند كه با يك دسته گل به انتظار بيدار شدن او نشسته است و ... باقي اش را ديگر حدس بزنيد!
از قضا چند روزي بعد از بستري شدن اين جانباز جنگ تحميلي متوجه مي شود خانم پرستاري كه از او مراقبت مي كند نام خانوادگي اش مالديني است. اين جانباز ابتدا تصور مي كند تشابه اسمي است، اما در نهايت نمي تواند جلوي كنجكاوي اش را بگيرد و از خانم پرستار مي پرسد: آيا با پائولو مالديني ستاره شهر تيم آ.ث. ميلان نسبتي داري؟ و خانم پرستار در پاسخ مي گويد: پائولو برادر من است! جانباز ايراني در حالي كه بسيار خوشحال شده بود، از خانم پرستار خواهش مي كند كه اگر ممكن است عكسي به يادگار بياورد و خانم پرستار هم قول مي دهد تا برايش تهيه كند، اما جالب ترين بخش داستان صبح روز بعد اتفاق مي افتد. هنگامي كه جانباز هموطن ما از خواب بيدار مي شود، كنار تخت بيمارستان خود پائولو مالديني بزرگ را مي بيند كه با يك دسته گل به انتظار بيدار شدن او نشسته است و ... باقي اش را ديگر حدس بزنيد!
راستي هيچ مي دانيد پائولو مالديني اسطوره ميلان از شهر ميلان واقع در شمال غربي ايتاليا، به شهر رم واقع در مركز كشور ايتاليا كه فاصله اي حدود ششصد كيلومتر دارد رفت، تا از يك جانباز جنگي ايراني را كه خواستار عكس يادگاري اوست، عيادت كند؟ آيا فوتباليست ايراني را سراغ داريد كه چنين مسافتي را براي به دست آوردن دل يك جانباز، معلول، بچه يتيم، بيمار و ... بپيمايد؟
۱۸ نظر:
آدمای عادیش هم خیلی کم پیش میاد همچین کاری کنن
هه!!!!
همچین کسی نیست.
اگه هم باشه قبلش یه قرداد خدا تومنی می بنده با طرف!
ـــ
نه خدا وکیلی دلت میاد چشم و دلتو الکی بخاطر من چراغون کنی؟
میدونی چیه؟
از ایمن اباد و فارابی خوشم میاد!
اصلاحیه:
امین آباد و فارابی
فکر کنم اول دم.
ایول به قیافه ی مالدینی نمیخورد اهل این حرفا باشه.دمش گرم.ایتالیایی ها همه شون با مرامن.عموم تعریف میکرد یه بار تو ایتالیا گم شده بوده.از یکی آدرس پرسیده.طرف دعوتش کرده تو خونه.واسش مشروب آورده و بعد هم گفته وقتی برمیگشتی بازم سر بزن.عین خودمون مهربونن.فقط کمی بهتر.چون خوبی هاشون به خاطر سرویس کردن دهن مردم نیست.
پست قبلتون هم که نمیدونم.زیاد تجربه نداشتم.
قبلی من بودما
خوش به حال کسایی که وقتی خدا بهشون شهرت میده خودشون جنبه اش رو هم پیدا میکنند.
یاهو داره اذیت میکنه.
تقصیر من نیست به خدا.
به دل نگیرید.
از همه كامنتا ممنون
معمار ويژه ممنون
الهي آمين داره!
خب به دلیل اینکه کسی اینجا نیست و شب هست و شما خوابید (البته احتمالا)
من اومدم اینجا آواز بخونم
حالا لالای لال لالای لا حالا لالای لال حالا لای لا
یه امشب شبه ....
:D
صدام قشنگ بود آیا؟
کی میگه همه خوابن؟ من که بیدارم....بقیه هم آسوده بخوابن که من بیدارم:D
هفت سال بود منتظرش بود هر روز موهایش را جلو آینه شانه می زد..صورت را آرایش می کرد..و لباس های جوواجور را امتحان می کرد.. نگاه کردن مستمر در آینه باعث شده بود به در خلقت خود اشکالی پیدا کند که از زیر دست خدا در رفته بود..! اما جراحی بینی اش فقط باعث شد کمی نفس کشیدن برایش مشگل تر بشود.. نمی دانست چرا به او کم اعتناست..دیده بود چطور به..
انسانیت,شرافت و ظرفیت یعنی ایـــــن
مسیحا جان وقتی می تونیم این جور مقایسه کنیم که همسان سازی کنیم که نمیشه!!! ما جایی هستیم که دغدغه هایمان خیلی کوچک می شود گاهی!!! نه می تونم بگم آره یا نه...بحث طولانی می شود...دلم می خواست می شد باهات همین الان بحث کنم..یه دل سیر...بحث با کسی که ندید حس خوبی به او دارم
نیستین....
هر روز آپ می کردین یهو دلتنگ شدم.
قرار شد داستان هامو بخونین و نظر بدین.
یادتون که نرفته ....
این ماجرا رو نشنیده بودم... بچه بودم که دوستش داشتم... خوش قیافه بودنش برام مهم بود... بعد کم کم یه چیزهایی هم از فوتبال فهمیدم...
حالا که اینو گفتید... ارادت رنگ باخته ام که با بزرگ شدنم داشت از بین میرفت... برگشت!
:)
معمار
صدات قشنگه باز هم بخون
البته پپری بیداره و داره صداتو میشنوه
خوش به حالش
فرشته مقرب خدا
حکمت این کامنتو متوجه نشدم
درسته من هم پیامبر خدا هستم
اما همه رمزارو که نمیدونم
البته به خونه مجازی من خوش اومدین
همچنین نازیلا
خوش اومدی
درست میفرمائید
مداد ممنون از کامنتت
آبان سرم خیلی خیلی شلوغه و دردسرها بسیار
و سرکار خانم لبریز
شما بزرگوارید
امیدوارم حالت زود خوب بشه و باز هم شمارو
سلامت ببینیم
نازی ایتالیایی ها همشون ادمای خوبین
منو که میدونی عاشق ایتالیام
آتیش پاره
خوشحالم خوشت اومد
امیدوارم ایتالیا هم بری
ارسال یک نظر