۱۳۸۸ آذر ۶, جمعه

فهميدم ....

همیشه در عجب بودم
 
که چرا در جاده عشق
 
پا به پایم نمی آمدی
 
حتی وقتی آهسته و پیوسته می رفتم . . .
 
امروز فهمیدم
 
ریگی که در کفشت بود تو را می آزرد
 
 

۳ نظر:

احسان عیوضی از افریقا گفت...

در جواب کامنتتون »

احسان عیوضی مینویسد : سازمان بعضی وقتها میاد منتها سرش خیلی شلوغ شده ... از دخترای صاف مردم میری بالا :))))))))))))))))))) . شما که میدونی هر موقع تهران بیایم حتما خدمت میرسیم ... بعدشم امیدوارم حالت بهتر بشه ...

ناشناس گفت...

از طرف ي دختر ايروني:
ممنون از لطفت اگه با من بودي
ريگشو من پيدا نكردم
قبل رفتنت لطف ميكردي ريگو بهم نشون ميدادي
كه اينقدر آزار نميديدم
جريان اون 50 درصدي هم شنيدم حق داري بعد اون همه صداقت
خوشبخت باشي

ناشناس گفت...

!!!!!!!!!!!!
!!!!!!!!
!!!!!
!!!!
!!
!