۱۳۸۸ آذر ۳, سه‌شنبه

نامه ای به همسر

 

شوهر عزيزم

 

قبل از اينکه از مسافرت برگردي فقط ميخواستم در مورد يه تصادف خيلي خيلي کوچيک بهت بگم که وقتي ميخواستم ماشين رو توي پارکينگ بذارم اتفاق افتاد.

خوشبختانه من اصلاً صدمه نديدم، بنابراين اصلاً نگران حال من نباش. من خوبم...  

داشتم از فروشگاه برميگشتم خونه، خواستم ماشين رو توي پارکينگ بذارم که اشتباهاً بجاي اينکه پدال ترمز رو فشار بدم، پدال گاز رو فشار دادم.

اتفاق مهمي نيفتاد. در پارکينگ يه کم خراب شد. ماشين من هم آروم به ماشين تو برخورد کرد و ايستاد. 

من واقعاً متأسفم، ميدونم که تو با اون قلب مهربونت من رو ميبخشي.

نميدوني چقدر تو رو دوست دارم... 

مشتاقانه منتظرم از سفر برگردي و تو رو در آغوشم بگيرم.

همسر دوست داشتني تو 

راستي، يه عکس از صحنه تصادف برات ميفرستم تا زياد نگران نباشي.

 

 

 

هیچ نظری موجود نیست: