اپرای موســـی و شــبان همراه با تازه ترین ساخــته های همای ، روز 16 آگــست ( قدیمی میدونم ولی ارزششو از دست نداده هنوز ) در والت دیزنی کــنسرت هال اجرا شد
اپرا به وســیله ی پرواز همای نوشته و ساخته شده بود که با ارنــجمان و رهبری شـــهرداد روحانی برای اولین بار در شهر لس آنجلــس به روی صحــنه رفت و آنگونه اجرا شد که از آغاز تا پایان اپرا ، مردم در بهت و شگفــتی فرو رفــته بودند.
داستانی را که همه ی ایرانیان از کودکی در کتاب مولانا به یاد داشتند ، همای به گونه ای سروده بود که گویا چوپان کوه های تالش با خدایش سخن می گفت..
در آغاز برنامه صدای نی چوپانی که به وسیله ی پاشا هنجنی نواخته می شد همراه با صدای زنگوله ی گوسپندان ، نمایی از کوه های گیلان بود.
پس از آن ارکستر سمفونیک به رهبری شهرداد روحانی بخش نخست را آغاز کرده و با سخنان راوی در بخش دوم زخمه های تار آزاد میرزاپور در بیات ترک نمایشگر دشتی بود سرسبز و بهار گونه.
آغاز بخش سوم ورود همای همراه با لباس چوپانان کوه های تالش همراه با سردادن آواز " ای خدایا کجایی تا شوم من چاکرت چارقت دوزم زنم شانه سرت " تالار والت دیزنی سرشار از فریادهای تماشاگران بود که گوییا هیچ گاه موسیقی را بدین گونه نیافته بودند که بخشی از فرهنگ ایران را با زبان امروزبدین گونه می دیدند و می شنیدند.
سُـلی خواننده ی بلند آوازه ی اپرای سال های گذشته به قدری زیبا در لباس موسی نقش می آفرید که گویا تماشاگران او را به پیامبری باور داشتند.
در این اپرا همای تنها از 4 خط سروده های مولانا استفاده کرده و بقیه ی سناریو را از نو سروده بود و به صورت نمایش اپرا نوشته و اجرا کردند.
در هنگام اجرای این اپرا مردم گاه گاهی با شادی های چوپان شاد گشته و با ناله ها و اندوه های چوپان اشک می ریختند و گاه گاهی غرق سکوت بودند و در اندیشه ی گفته های چوپان خدا را جستجو می کردند.با پریشانی های موسی پریشان می شدند و با سخنان راوی در فکر فرو می رفتند.
بخش هایی از سروده های همای در بخش پایانی که چوپان در جواب موسی خواند را می آورم :
خدا از هرچه پنداری جدا باشد
خدا هرگز نمی خواهد خدا باشد
نمی خواهد خدا بازیچه ی دست شما باشد
که او هرگز نمی خواهد چنین آیینه ی وحشت نما باشد
هراس از وی ندارم من
هراسی زین اندیشه ها در پی ندارم من
خدایا بیم از آن دارم
مبادا رهگذاری را بیازارم
نه جنگی با کسی دارم نه کس با من
بگو موسی بگو موسی پریشانتر تویی یا من؟
نه از افسانه می ترسم نه ازشیطان
نه از کفر و نه از ایمان
نه از دوزخ نه از حرمان
نه از فردا نه از مردن
نه از پیمانه می خوردن
خدا را می شناسم از شما بهتر
شما را از خدا بهتر
خدا را می شناسم من
پس از پایان این آهنگ هفت ضربی که پایان بخش اپرای موسی و شبان بود با فریادهای تماشاگران گویا انفجاری در تالار رخ داد که به گفته ی کارکنان دیزنی ، تالار تا کنون از آغاز کار تا امروز چنین هیجانی را به خود ندیده بود .
پس از این برنامه ساخته هایی از شهرداد روحانی که در بخش هایی خود هم پیانو می نواخت و هم رهبری می کرد فضا را به سمتی دیگر برد و مردم تماشاگر هنرنمایی شهرداد روحانی بودند.
و در 50 دقیقه ی پایانی برنامه ، همه در انتظار تازه ترین ساخته های همای بودند که پس از ورود گروه مستان در میان غوغای مردم ، همای در کنار شهرداد روحانی با رخساری دیگرگونه همراه با پوششی دیگر در برابر چشمان مردم قرارگرفت که گوییا در راه های تازه تری از موسیقی گام نهاده بود.
آهنگ های "مه پاره" ، " مرغ سحر ناله سر مکن " ، "راست بگو" ، " می بده " و " سرزمین بی کران " همراه با ارکستر سمفونیک به رهبری شهرداد روحانی رنگی زیبا و جاودان به خود گرفته بود که این بخش از برنامه خود نیز با شور و هیاهو و ابراز احساسات همراه بود .
در پایان آهنگ " سرزمین بی کران " غرور سرشار از ایران را در قلب ها و چشمان مردم به همراه داشت.
۴ نظر:
بطلبه بریم!
نبوده، لذتش رو حس میکنم. شعرش بی نظیر بود.
من یه آلبوم از رضا روحانی دارم. تازه این تازه کارترینشونه، اما خیلی زیباست
عکسا فکر میکنم دوبار تکرار شده
در جواب کامنتتون ....
"سلام علیکم!
آقا هنوز یارانه ای نشدیم "نرخش گرونه" وای به اینکه یارانه هم ببندن لابد اونموقع کارتی میشه[چشمک]
خواهش میکنم[لبخند]
حتما...حتما. هواسم به همه هست. بقول شاعر don't worry
تلاشم اینه یه پسر خوب شیرازی با یه ایل دختر و پسر مجرد دم بخت پیدا کنم تا یه سفره ای پهن بشه و همه یه فیضی ببرن از هر گوشش[نیشخند]
تنها خور که نیستم
ممنون"
به به ... خوش به حال اونا که تونستن برن و ببینن و بشنون و لذت ببرن ... همای با جناب روحانی ... چه شود !
ارسال یک نظر