خاستگاه مسئله :
مسئله ضرورت برگزاري ساده مراسم هاي ازدواج از آنجا شكل گرفت كه رسم و رسوم هاي اين امر خير آن قدر زياد شد كه اصل توصيه ديني براي تعجيل جوانان در اين امر خير تحت شعاع قرار گرفت و آنچه كه الان در جامعه مرسوم است مسابقه چشم هم چشمي براي برگزاري مفصل تر مراسم هاست. اين امر انتظارات خانواده ها از يكديگر را افزايش داده و حتي بر سطح توقعات و انتظارات زوج هم اثر مي گذارد. به عنوان مثال اگر رسم الف تا كنون نبوده است اما پس از اينكه دو سه نفر از دوستان و آشنايان به آن پايبند بودند نه تنها در نزد خانواده ها توقع ايجاد مي شود بلكه بعضا به عروس و يا داماد هم تلقين مي شود كه مثلا اگر رسم الف رخ ندهد شان مراسمشان و يا خانواده هايشان پايين مي آيد و حتي چه بسا بعدها با ديدن ديگران آرزو بر دلشان بماند كه كاش ما رسم الف را هم برگزار كرده بوديم كه اين حس صرفا از يك قياس نسبي با ديگران حاصل مي شود.
البته اين مسئله جاي تامل جدي دارد كه تا چه ميزان از تاثيرپذيري نسبي از عرف طبيعي (و نه درست) است و چه ميزان آن غير طبيعي. آيا براي همه تصميم هاي زندگي الگوهاي ديني و عقلي مي توان يافت و يا خير ؟ يا اينكه دين و عقل حكم مي كند كه در برخي حوزه ها از عرف تبعيت شود؟و اگر چنين مسئله وجود دارد مصاديق عيني آن در پديده ازدواج كجاهاست ؟ مثلا حفظ شان خانواده ها كه احتمالا مستندات روايي هم براي آن مي توان يافت به چه معناست ؟ تا كجا عرف تعيين كننده آن است و ...
اما به هر حال فراتر از تاملات نظري همانگونه كه كفته شد وضع موجود در كشور چون ناقض فلسفه ديني در ازدواج زود جوانان و مغاير با تعاليم ديني ماست؛ غلط است و بايد در جهت تعديل آن گام برداشت. بحث ما در اينجا از زاويه سلبي و براي تعديل به مطلوب مراسم هاي ازدواج است و نه ارائه الگوي مطلوب ديني
برگزاري ساده مراسم هاي ازدواج از دو جهت امكان پذير است: يا بايد عروس و داماد و خانواده ها آنقدر عزت نفس و مناعت طبع داشته باشند كه ملاك ارزشكذاري شان را چندان وابسته به عرف نكنند و يا اينكه عرف جامعه را تعديل نماييم تا اين اتفاق رخ ندهد و يا تلاش توامان ...
چرايي ساده برگزار كردن مراسم هاي ازدواج :
براي اين موضوع مي توان سه دليل عمده را بر شمرد
اصالت ساده زيستي: مي توان با اين منظر كه هر هزينه اي كه استدلال عقلي و شرعي نداشته باشد اسراف است و نبايد انجام شود اقدام به برگزاري ساده مراسم هاي عروسي نمود. فرض بر اين است كه مي توان مستقل از عرف هاي موجود و نگرش هاي ناظرين بيروني مجلسي طراحي نمود كه حداقل هاي شرعي و عقلي را داشته باشد. در اين استدلال فرض مي شود كه عوامل بيروني نظير عرف، خانواده ها و... اثري بر تصميمگيري ندارند و يك انسان مسلمان با توجه به تاكيدات ديني مي خواهد قناعت و صرفه جويي كند. گرچه با تساهل و تسامح اين كار شدني است ليكن برخي شاخص هاي عقلي و شرعي پيوند با نگرش بيروني ( تسامحا عرف) دارد و لذا ترسيم قطعي اين مسير دشوار است و تا كنون هم متاسفانه نهادهاي ديني، فرهنگي و اجتماعي كشور الگوي مطلوبي را براي برگزاري مراسم هاي ازدواج كه هم ساده باشد و هم قابل پذيرش جامعه ارائه ننموده اند.
اصالت عرف شكني: از طرف ديگر اين نگاه وجود دارد كه با برگزاري هر مراسمي مطابق با عرف هاي غلط رايج يك شاهد و استدلال بر ضرورت تداوم اين مسير غلط افزوده مي شود. مثلا جوان بعدي فاميل كه مي خواهد ازدواج كند با ارائه چند مثال و از جمله مراسم هاي ما و شما مواجه مي شود. به او خواهند گفت پسرخاله شما و ... هم چنين كردند. به عبارت ديگر ضرورت دارد بر خلاف عرف هاي رايج غلط عمل كرد كه اصالت آنها زير سئوال برود و مسير براي كساني كه به هر دليل از عهده چنين رسوماتي بر نمي آيند دشوارتر نشود.
ضرورت عرف شكني بواسطه جايگاه اجتماعي: يك دليل ديگر مربوط به كساني است كه به دلايل مختلف از وجاهت اجتماعي برخوردارند و عملكرد آنها الگو و يا حداقل شاهد مثال ديگران مي شود. مثلا فعالين برجسته تشكلها بويژه دوستان عدالت خواه و يا فرزندان مسئولان ، بزرگان فاميل و ... براي اين دسته اصرار بر ساده برگزار كردن مراسم ها ضرورت مضاعف دارد چرا كه ديگر صحبت از شاهد مثال نيست بلكه خواهند گفت فلاني ها هم كه ادعا داشتند و ... چنين كردند. يعني وجاهت به اين فرهنگهاي غلط داده مي شود و اين چيزي فراتر از شاهد مثال است.
چالش هاي پيش روي برگزاري ساده مراسم هاي ازدواج :
عدم شناخت درست زن و شوهر و خانواده ها از يكديگر در زمان برنامه ريزي مراسم عقد : اولين و مهمترين چالش عدم آشنايي زن و شوهر و خانواده هاي طرفين با هم است. در اين شرايط بواسطه رودربايستي و نگراني از تلقي غلط و ايجاد ذهنيت منفي و ... جرات و شجاعت طرح موضوع در باب برگزاري ساده مراسم ها وجود ندارد و فضاي عدم آشنايي باعث مي شود تا همه چيز رسمي و مطابق با عرف تعريف شود. طرفين مي ترسند كه به خسيسي متهم شوند و گفته شود كه فلاني ها نمي خواهند خرج كنندو ...
همچنين زن و شوهر هم صميمت و شناخت كافي را نسبت به هم ندارند تا بتوانند با فهم درست ديدگاه هاي يكديگر و طرح مسئله با خانواده هايشان زمينه ساده برگزار كردن مراسم ها بدون ايجاد ذهنيت هاي منفي و بد فهمي از يكديگر را فراهم نمايند. جه بسا اگر فضا مساعد باشد خانواده ها هم مخالفتي نداشته باشند.
به همين دليل يكي از اولين گام هاي ساده زيستي يعني فقط برگزاري يك مراسم قرباني مي شود. چرا كه در فضاي بيگانگي، رشته برگزاري مراسم عقد از دست زوج ها خارج شده و متناسب با شرايط عرف تعيين مي شود. شايد اگر زن و شوهر مدتي هر چند كوتاه (يك ماه) را با محرم باشند (مثلا صيغه محرميت خوانده باشند و يا اينكه مراسم را با فاصله از عقد برگزار كنند) آنگاه امكان ايجاد فضاي گفتگو و تفاهم بيشتر براي ساده برگزار كردن مراسم تسهيل مي شود.
ضرورت احترام به پدر و مادر : از ديگر موضوعاتي كه بايد مد نظر باشد حفظ حرمت و احترام پدر و مادر است. رايج است كه در برگزاري ساده مراسم هاي عروسي يكي از بيشترين اختلافات با خانواده ها و به ويژه پدر و مادرهاست. لذا نحوه مواجهه و حل اين مسائل بايد به گونهاي باشد كه احترام ايشان حفظ شود و چه بسا در مواردي بسياري بايد كوتاه آمد و به ديدگاه تن داد.
توان مالي بالاي برخي خانواده ها : از ديگر مشكلات توانايي مالي خانواده هاست. در برخي موارد خانواده ها از نظر مالي دارا هستند و معتقدند هزينههاي مراسم فشاري بر آنها نمي آورد. لذا قانع كردن خانواده ها براي كاهش مراسم ها دشوارتر مي شود. البته ميدانيم كه دارايي مجوز مصرف كردن نيست اما به هر حال خانواده ها ميان هزينه كردن و حفظ وجهه بيروني و اعتبار خانوادگي (با هر برداشتي) ترجيح مي دهند كه درگير دلخوري ها و بگو و مگوهاي خانوادگي نشوند. بماند كه برخي خانواده ها خود علاقمند هستند كه رسوم ها را تمام و كمال برگزار نمايند.
حسادت هاي خانوادگي: اين حسادت ها چند دسته اند.
عدم مراعات خانواده عروس از سوي داماد و برعكس. اين گزاره كه "آنها مي خواهند خرج كنند ما كه نمي خواهيم" را بعضا والدين به فرزندانشان مي گويند
دخالت هاي اقوام و تحريك آنها براي پايبندي كامل به رسومات.
و....
تلقين عرف به عنوان ضرورت : گزاره "آرزو به دلمان مي ماند" در زمان هاي مختلف بكار برده مي شود. اين مسئله شايد درست باشد منتها بخشي از آن نتيجه تلقين است. يعني رسمي بارها تكرار شده است و پدر و مادرها و عروس دامادها با تلقين و تكرار و ... (كه مسئله اي رواني است) براي خود ذهنيتي ايجاد كرده اند كه اگر فلان اتفاق نيفتد، آرزو به دلمان مي ماند. در حالي كه عكس آن را مي توان پياده كرد. به هر حال وقتي مسئله اي تبديل به ذهنيت و آرزو شد ديگر با منطق و گفتگو و ... نمي توان مانع آن شد.
چگونگي ساده زيستي
به نظر نويسنده مهمترين بخش ساده زيستي ممانعت از برگزاري مراسم هاي مكرر است. البته ساده زيستي در مراسم ها در جاي خود ارزشمند است و بعد بحث خواهد شد. اما مهمتر از آن برگزاري يك مراسم است. مراسم بودن تابعي از تعداد ميهمانان و ميزان مقدمات و موخرات آن است.
ضمن اينكه نويسنده به برگزاري يك مراسم جشن و شادي معتقد است و آن را خلاف موازين شرعي و عقلي نمي داند.
چرا دو مراسم رخ مي دهد؟ به دلايل مختلف زمان عقد و عروسي از هم فاصله دارد. فاصله از يك سو فرصتي است براي داماد تا شرايط زندگي را فراهم كند و براي خانواده عروس تا جهيزيه دختر را فراهم نمايند. از طرف ديگر مبتني بر نظريات روانشناسان و صاحبان تجريه اين فاصله بهترين فرصت آشنايي عروس داماد با روحيات هم؛ آشنايي با توقعات و انتظارات متقابل و آماده شدن براي زندگي مشترك است و اگر چنين زماني طي نشود بعدها در خانه مشكلاتي پديد خواهد آمد.(شرح اين موضوع خود يادداشتي مجزا مي طلبد.)
در چنين شرايطي خانواده ها علاقمند هستند تا عروس و داماد را به عقد هم درآورند و با برگزاري مجلسي آن را رسمي نمايند تا از نظر رفت و آمدها و روابط در خانواده و اقوام پذيرفته شود و اين موضوع مي شود علتي براي برگزاري مراسمي مجزا به نام عقد.
دو مسير مختلف را مي توان طي نمود. يا با فرهنگ سازي مراسم عقد را ساده برگزار كرد. مثلا با حضور خانواده هاي طرفين و يك نفر از بزرگان هر فاميل و ... و مراسم اصلي را در عروسي برگزار كرد و يا اينكه مراسم عقد را مفصل برگزار كرد و از برگزاري مراسم عروسي صرف نظر نمود و با يك سفر مشهد و ... زندگي مشترك را آغاز كرد.
نكته ديگر اينكه در هر يك از بخشها (عقد و عروسي) نبايد مسئله را صفر و يكي تعريف كرد. هر گامي براي ساده برگزار كردن ارزشمند است. مثلا اگر امكان حذف مراسم عقد نبود مي توان از سفره عقد، عكاسي و آتليه و... صرف نظر كرد.عكاس را از آشنايان فاميل انتخاب نمود تا در هزينههاي آنها صرفه جويي نمود. مثلا كيك عقد مي تواند نباشد و يا ارزان تر باشد. اگر مراسم در تالار است مي توان از سفره عقد زوج قبلي استفاده كرد و اگر در خانه قرار است سفره عقد باشد براي تزيين آن مي توان از خانم هاي خوش سليقه فاميل استفاده نمود. مي توان تعداد كمتري ميهمان دعوت كرد. به جاي دو نوع غذا يك غذاي خوب و آبرومند داد. و به همين ترتيب در همه بخش ها حداقل ها را تامين و از اسراف خودداري كرد.
ما به لطف پدر و مادرهايمان توانستيم گامي هر چند كوچك در اين مسير برداريم و تجربه اي را نگاشتيم تا هم زحمات آنها را پاس بداريم و هم زمينه اي را فراهم كنيم كه ديگران هم در اين مسير گام بردارند.
۳ نظر:
این دوست خاطرش خیلی عزیزه انگار ها!
به جان مرحومه این سرویست خیلی عجیب غریبه
آدم سختش میشه اینجا کامنت بذاره
پاشو بیا پیش خودمون دور همی باشیم!!!!
ولی در هر صورت هر بار که آپ میکنی بدو بدو میام
;)
آره خاطرش خيلي عزيزه
از دوستان صميميمه
++++++
ممنون كه با وجود سختي باز كامنت گذاشتي
و ممنون كه بدو بدو مياي
يه ليوان آب ميزارم تو وبلاگم كه هر وقت اومدي نوش جان كني
ارسال یک نظر