۱۳۸۸ مرداد ۲۸, چهارشنبه

روزي که زن شما , رئيس شما شود


روزي که زن شما , رئيس شما شود !!!


تا حالا پيش خودتان تصور کرده ايد که اگر روزي زن شما ، در محل کارتان ، رئيس شما بشود ، چه عواقبي خواهد داشت؟

اگر مايليد تا گوشه اي از عواقب شوم اين وضعيت را دريابيد ، اين مطلب را تا آخر ، به دقت مطالعه کنيد !

اگر يکروز ، چند ساعت دير به محل کارتان برسيد...

واکنش همسر/رئيس شما : اين چه موقع اومدن به سر کاره؟ مي دوني ساعت چنده؟ چرا اينقدر دير اومدي؟ چيکار مي کردي؟ کجا بودي؟ با کي بودي؟ نکنه يه زن ديگه گرفتي؟! خائن ! اين چوب دستي من کجاست؟! ديگه حق نداري پاتو نه توي خونه و نه تو اداره بذاري !

اگر يکروز از ارباب رجوع ، زير ميزي يا همان رشوه ، دريافت کنيد...

واکنش همسر/رئيس شما : اين چه کاري بود که تو کردي؟ چرا اين کار رو کردي؟ مگه حقوق خودت برات کافي نبود؟ مگه خرج و مخارجت در ماه چقدره؟ چرا خرجت اينقدر رفته بالا؟ نکنه يه زن ديگه گرفتي؟! خائن ! اين چوب دستي من کجاست؟! ديگه حق نداري پاتو نه توي خونه و نه تو اداره بذاري !

اگر يکروز ، تقاضاي چند روز مرخصي نماييد...

واکنش همسر/رئيس شما : چرا تقاضاي مرخصي کردي؟ ديگه اتفاقي برات افتاده؟ جايي مي خواي بري؟ کجا مي خواي بري؟ چرا مي خواي بري؟ با کي مي خواي بري؟ نکنه يه زن ديگه گرفتي؟! خائن ! اين چوب دستي من کجاست؟! ديگه حق نداري پاتو نه توي خونه و نه تو اداره بذاري !

اگر يکروز در پرونده هايي که زير دست شماست ، اشتباهي رخ دهد...

واکنش همسر/رئيس شما : چرا اين اشتباه رو مرتکب شدي؟ چرا توي کارت دقت نکردي؟ چرا چند وقته که بي دقت شدي؟ چرا اينقدر حواست پرته؟ انگار که فکر و ذکرت يه جاي ديگست؟ حواست کجاست؟ هوش و حواست پيش کيه؟ به کي داشتي فکر مي کردي؟ نکنه يه زن ديگه گرفتي؟! خائن ! اين چوب دستي من کجاست؟! ديگه حق نداري پاتو نه توي خونه و نه تو اداره بذاري !

اگر يکروز ، بعنوان کارمند نمونه اداره معرفي شويد...

واکنش همسر/رئيس شما : از صميم قلب بهت تبريک مي گم. تو بعنوان کارمند نمونه شناخته شدي. حالا بگو ببينم ، چي شد که يکدفعه اينقدر عوض شدي؟ چي باعث شده که اينقدر خوب کار کني؟ انگيزت براي خوب کار کردن چي بوده؟ مشوقت کي بوده؟ نکنه يه زن ديگه گرفتي؟! خائن ! اين چوب دستي من کجاست؟! ديگه حق نداري پاتو نه توي خونه و نه تو اداره بذاري !

اگر يکروز بخواهيد از کارتان استعفا دهيد...

واکنش همسر/رئيس شما : چرا مي خواي استعفا بدي؟ مگه اتفاقي افتاده؟ پس مخارج زندگي رو چطوري مي خواي تامين کني؟ مگه شغل بهتري پيدا کردي؟ چه شغلي؟ کي برات پيدا کرده؟ نکنه يه زن ديگه گرفتي؟! خائن ! اين چوب دستي من کجاست؟! ديگه حق نداري پاتو نه توي خونه و نه تو اداره بذاري !

اميدوارم که با خواندن اين مطلب ، به عمق فاجعه پي برده باشيد ! پس به شما توصيه مي شود که يا زوجه اي که رئيس باشد اختيار نکنيد ، يا نگذاريد که خانومتان رئيس شما بشود ، و يا اگر هم يک زماني خدايي نا کرده ، روم به ديوار ، خانوم شما رئيستان شد ، سريعا و بدون هيچگونه معطلي ، از محل اداره متواري شويد و به دنبال يک شغل ديگر برويد !


هیچ نظری موجود نیست: