۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه

اين 33 نفر

 
 
به شما قول می‌دهم که حداکثر تا دو سه سال بعد، هالیوود فیلمی با عنوان"٣٣ نفر" نمایش خواهد داد! از کجا می‌دانم؟!
 
خوب اگر این پست را تا آخر بخوانید، شما هم تصدیق خواهید کرد که چنین داستان شگفت‌انگیزی یا حاشیه‌های جالبش واقعا سوژه خوبی برای فیلم شدن است.
 
حدود یک ماه پیش، یعنی در پنجم آگوست، یک معدن در شیلی دچار حادثه شد و ریزش کرد، این معدن مس و طلا در نزدیکی سن خوزه قرار دارد. در نتیجه این حادثه ٣٣ نفر از معدنچیان گرفتار شدند. ٣٢ نفر از آنها شیلیایی بوند و یک نفر هم ‌اهل بولیوی بود.
 
عملیات نجات شروع شد، اما تا روز هفدهم هیچ نتیجه‌ای در برنداشت، در این زمان تیم نجات با کمال تعجب صدای ضربه‌های چکش را روی یک مته حفاری شنیدند، ساعاتی بعد وقتی مته بیرون کشیده شد، کاغذی را دیدند که روی مته چسبانده شده بود، روی کاغذ نوشته شده بود: "هر ٣٣ نفرمان در پناهگاه، خوب هستیم." معلوم شد که معدنچی‌ها زنده و سالم در عمق ٧٠٠ متری زمین گرفتار شده‌اند.
 
خبر زنده بودن آنها، آنقدر مهم بود که سباستین پینه‌را (رئیس جمهور شیلی) شخصا در محل حاضر شد و نوشته را به رسانه‌ها نشان داد. بلافاصله همه شیلی این پیروزی را جشن گرفت.
 
 
معدنچیان، شانس آورده بودند که کانال‌های هوارسانی در جریان ریزش مسدود نشده بود، خوشبختانه آنها در این ١٧ روز ذخیره کافی آب در اختیار داشتند، اما از لحاظ غذا در مضیقه بودند، و در این مدت هر کدام ١٠ کیلوگرم وزن کرده بودند. هوای پایین گرم بود و آنها مجبور شده بودند، برهنه شوند، اما خوشبختانه نشت گازهای سمی‌ای مثل متان جان آنها را تهدید نکرده بود.
 
 
پس تیم نجات باید تا عملی کردن عملیات نهایی نجات، راه عاجلی برای زنده نگاه داشتن معدنچیانی که در عمق ٧٠٠ متری زمین گرفتار شده بودند، پیدا می‌کرد. بنابراین آنها در مرحله نخست کانال‌های باریکی حفر کردند تا از طریق آنها، غذا و تجهیزات ضروری را به پایان بفرستند. این کار هم یک هفته وقت گرفت.
 
وسیله فلزی‌ای به طول ١٦٠ سانتی‌متر که ظاهری شبیه موشک دارد، وظیفه حمل و نقل غذا در این کانال‌ها را بر عهده دارد. برای ارسال غذا، هر بار باید یک ساعت وقت صرف شود.
 
 
غذای ارسالی برای آنها در روزهای اول تنها شامل ژل‌های غذایی غنی‌شده، ویتامین، قرص‌های گلوکز و شیر غنی از پروتئین بود، اما بعد از روز، غذای گرم هم برای آنها ارسال شد. برای معدنچیان دارو هم فرستاده می‌شود، چرا که یکی از معدنچیان، مبتلا به دیابت است و دیگری ناراحتی ریوی به نام سیلیکوزیس دارد.
 
از طریق کانال‌های باریک ارتباطی که بعضی‌ها به آنها لقب "بند ناف" هم داده‌اند، فیبرهای نوری هم به پایین فرستاده شده‌اند تا معدنچی‌ها بتوانند ارتباط ویدئویی با دنیای خارج داشته باشند. البته آنها می‌توانند از طریق نامه هم با آشنایان خود ارتباط تماس برقرار کنند.
 
 
اشتهار و حاشیه‌های ناخواسته!
 
اما دردسر این ٣٣ نفر، آنها را مشهور هم کرده است، آنها دیگر جزئی از شوی واقعی تلویزیونی یا Reality TV Show شده‌اند. توجه همه رسانه‌ها به آنها جلب شده‌ است، طوری که شبکه ABC، مدت‌هاست که گروهی خبرنگار در بیرون معدن مستفر کرده است تا برایش گزارش روزانه ارسال کنند. مردم همه دنیا توجه زیادی به این واقعه دارند، حتی اگر در فیس‌بوک جستجو کنید، می‌توانید گروه‌های مربوط به این معدنچیان را بیابید. پاپ ببندکیت هم شخصا برای آنها دعا کرد است.
 
 
 
رسانه‌های دیگر هم سعی می‌کنند، با برجسته کردن حاشیه‌ها تیراژ خود را بالا ببرند. مثلا بعد از مدتی معلوم شد که یکی از معدنچیان یک فوتبالیست بازنشسته است که در جریان بازی‌های انتخابی المپیک ١٩٨٤ لوس آنجلس تیم ملی کشورش را همراهی می‌کرده است.
 
اما در میان معدنچیان، یکی از آنها به نام "یونی باریوس" بیش از همه در مرکز توجه قرار گرفته است. این توجه رسانه‌ای روی او، به دو دلیل صورت گرفته است:
 
باریوس ٥٠ ساله، در جوانی علاقه داشت پزشک شود و حتی بعد از عدم موفقیت این علاقه را با خواندن متون پزشکی در خود حفظ کرد. به خاطر دانش ابتدایی او از امورات پزشکی، خیلی از کارهای پزشکی مربوط به گروه به او سپرده شده است. مثلا او بود که اعضای گروه را واکسن زد و همچنین اوست که نمونه خون از معدنچیان می‌گیرد تا برای آزمایش به بالا فرستاده شوند.
 
اما دلیل مهم‌تر و جالب‌تر اشتهار آقای باریوس، دردسری است که چند ماه بعد، گریبان او را بعد از نجات یافتن خواهد گرفت! قضیه از این قرار است که یک روز، وقتی همسر باریوس در محل معدن حاضر شده بود و برای نجات شوهرش دعا می‌کرد، متوجه شد، زن دیگری هم نام همسرش را زمزمه می‌کند. اینجا بود که وی فوری مطلب را پی گرفت و متوجه شد، وی معشوقه شوهرش است. این قضیه بلافاصله در روزنامه‌های تابلویید، بازتاب پیدا کرد. شاید باریوس تنها معدنچی‌ای باشد که عجله‌ای برای نجات نداشته باشد!
 
عملیات اصلی نجات:
 
برای نجات معدنچی‌ها، باید کانالی به قطر ٧٥ سانتی‌متر در دل صخره‌های سخت به درازای ٧٠٠ متر حفر شود. این کار اصلا ساده نیست و با مشکلات فنی زیادی همراه است و تخمین زده می‌شود ٣ تا ٤ ماه طول بکشد. بعد از حفر شدن کانال نجات، از طریق بالابرهای هیدرولیکی که در آفریقای جنوبی تولید شده است، اعضای گروه نجات داده می‌شوند. نجات هر نفر نیم ساعت طول خواهد کشید. برای احتیاط دو پروژه نجات هم به طور موازی در حال اجرا شدن هستند.
 
 
 
اهمیت پزشکی این حادثه:
 
اما از دید پزشکی هم گرفتاری این معدنچیان جالب است. آنها بر علیه کزاز، دیفتری، آنفلوانزا و پنومونی واکسینه شده‌اند تا در این وانفسا دچار بیماری نشوند.
 
اما عمده خطری که آنها را دنبال می‌کند، مشکلات روانی است. در پنج نفر از معندچی‌ها، نشانه‌های افسردگی مشاهده شده است که علایم آن به صورت تغذیه ناکافی و عدم تمایل برای حضور جلوی دوربین است.
 
مشکل این معدنچیان را می‌توان مشابه فضانوردان در مأموریت‌های طولانی، سرنشینان زیردریایی‌ها، زندانی‌ها، دانست.
 
از آنجا که دانشمندان سازمان فضایی آمریکا (ناسا) در این زمینه تحقیقات زیادی کرده‌اند و صاحب تجربه هستند، از آنها تقاضا شد که کمک کنند. یک تیم چهار نفره از این دانشمندان از محل بازدید کرد و توصیه‌های سودمندی مثل تنظیم چرخه خواب و بیداری، انجام ورزش روزانه و مصرف ویتامین D و تنظیم وزن کرد.
 
معدنچی‌ها باید مواظب باشند که اضافه وزن پیدا نکنند، چون کانال‌های نجات آنها بسیار باریک است و تنها ٧٥ سانتیمتر قطر دارد!
 
در عین حال باید اسباب سرگرمی آنها هم با MP3 پلیر، جدول و کتاب مهیا شود. جالب است بدانید که شرکت سونی تعدادی PSP در اختیار این معدنچی‌ها قرار داده است!
 
بررسی این حادثه از لحاظ شناخت اثرات استرس و انزوای طولانی‌مدت روی سلامت و کارکرد روانی انسان‌ها، سودمند است.
 
 
 
 

هیچ نظری موجود نیست: