۱۳۸۸ مهر ۱۵, چهارشنبه

داستان طنز : عمه عطار

 
 
چندي پيش دوستي تعريف مي کرد که برادر زاده دبستاني اش هيجان زده از مدرسه به خانه مي آيد ومي گويد که سر صف اعلام کرده اند که به هر کس که بهترين تحقيق را راجع به زندگي عمه عطار بکند و تا پايان هفته به مدرسه بدهد جايزه تعلق مي گيرد. همه خانواده به اصرار برادر زاده به تکاپو افتادند تا راجع به عمه عطار تحقيق کنند.
 
اما دريغ از يک خط که در مورد خانواده پدري عطار در کتابها نوشته شده باشد و معلوم نبود آيا عطار عمه هم داشته است يا نه؟ به هر کسي که دستي در ادبيات داشت رو انداختند و همه متعجب بودند که اين ديگر چه جور مسابقه اي است ؟ باز اگر راجع به خود عطار بود يک حرفي اما عمه عطار ؟!!
خلاصه آخر هفته مادر بچه تصميم مي گيرد به مدرسه برود و با مسئولين آن صحبت کند که اين چه بساطي است که راه انداخته اند و تحقيق محال از بچه ها خواسته اند.
فکر مي کنيد چه جوابي به وي دادند ؟
مدير مدرسه پاسخ مي دهد که اصلا موضوع اين مسابقه تحقيق در مورد زندگي عمه عطار نبوده بلکه تحقيق در مورد زندگي ائمه اطهار بوده است
 
 

هیچ نظری موجود نیست: